زندگی یک روستایی

زندگی من به عنوان یک روستایی

زندگی یک روستایی

زندگی من به عنوان یک روستایی

۱۲ مطلب با موضوع «خاطرات من» ثبت شده است

سلام میدونم یک مدتی بود نبودم .یک بار خاستم پست بزارم نشد.بیان بلاگ قبول نمیکرد.نمیدونم چش بو

-----------------------------------------------------------

خوب چند روز پیش محیط زیست 7تا گرگ ول کرده بود تو صحرای روستا مون به گوسفندای چوپان حمله کرده بودن

البته گوسفندا داخله فنس بودن قد فنسه بلند بود نتونسته بودن ببرن

 چوپانه زنگ زده بود به رفیقم با چنتا از بچه ها رفته بودن سراغ شون

با هزار بد بختی گرگارو فراری داده بودن

--------------------------------------------------

اخه بگو محیط زیست این چه کاری میکنی اخه

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۹:۳۹
حسین مضعفری

نشته بودم خونه  برادرم شام دعوت بودیم گفت بیا این فلشو چنتا فیلم بریز از گوشید فلشو زدم به گوشیم چندتا فیلم

انتخاب کردم  فرستادم  گوشیو گزاشتم کنار تا فیلما برن به فلش .یه چای بخورم چایو خوردم گوشیو که برداشتم دیدم حسابی داغ

شده .پشتش باطریش 70درصد بوده شده 2درصد نگو جا شارژر گوشی خراب بوده اتصالی کرده او زده ایسی گوشی ترکیده  .هیچی دیگه

175 تومن  خرج برداشت تا درستش کنن شانس منه دیگه

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۷ ، ۱۰:۳۵
حسین مضعفری

نشسته بودم خونه خاهرم  خاهرزادم گریه میکرد.گفتم چیه چرا گریه میکنی .گفت معلممون درباره اعتیاد گفته نقاشی بکشید

گفتم بیار من میکشم برات .این معلم ها هم چه چیزای میخان بچه 9ساله چه میدونه اعتیادچیه

یه سر زدم تو اینترنت یه نقاشی درباره اعتیاد پیدا کردم

شروع کردم از روش کشیدن



http://bayanbox.ir/view/6594316311128321852/r800.jpg


عکس اصلی پایینه بود من اینتور در اوردم خخخخخخ


http://bayanbox.ir/view/5314319823342501410/n00450557-b.jpg

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۷ ، ۱۱:۲۶
حسین مضعفری

توله


برادرم الان یه ماه که یه سگ از رفیقش اورده که ماده هست .بچه دادشت برادم تو حیاط خونشون انباری داشت اورد اونجا بزاد

پنج تا توله زاید ک سه تاشون نر بودن دوتاشون ماده قراره دوتا توله رو نگه دارن بقیشون رو هم صاحبش ببره صحرا


http://bayanbox.ir/view/1603755163744469276/tole2.jpg



این سفیده خیلی شلوغ کاره به همشون


ازیت میکنه



http://bayanbox.ir/view/603394430090380641/tole.jpg


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۰۹:۵۲
حسین مضعفری

برادرم برای دخترش یه کامپیوتر خریده بودروشن میشد ولی تصویرش نمیومد زنگ زدن رفتم

سه تا کارت گرافیک روش داده بودن .از شانس بدش کارت گرافیک ها همه خراب. بگو هاردش چقد بود 80گیگ خخخخ

هرکاری کردیم نشد. اونم برای درس هاش گرفته براش گفتم بره کارت گرافیک بگیره بندازه روش همین تورمونده


Image result for ‫کارت گرافیک‬‎

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۷ ، ۱۱:۱۶
حسین مضعفری

یادش بخیر قبلاناکه هرکسی تو خونش حموم نداشت.میرفتن حموم روستا صبحا زنانه بود بعدظهرا مردونه.بعدبغلش مردونه ساختن

تا وارد حموم میشدی یه دوش میگرفتی میومدی پشت مردومو کیسه میکشیدی اونام میومدن برای تشکر پشت تورو کیسه میکشیدن

نرخشم 1000تومن بودبعد هموم .چقدپدرم منو بزور میبرد هموم بچه بودم فرار میکردم که حموم نرم خخخخخخخ میرفتم بازی گوشی

چقد پشت پدرمو کیسه کشیدم.2ساعت میموند هموم من درمیرفتمو میگفتم مقش دارم

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۷ ، ۱۸:۳۵
حسین مضعفری


خاطری کاشت سیر

امروز1397/9/7 رفته بودم برای کاشت سیرچند نفرم بودن تاهالا کاشت سیرو ندید بودم چنتذتام کشاورز بودن جالبه ازشون میپرسم سیرو چتور میکارن
هیچ کدوم نمیدونستن خخخخخخ کشاورز ندونه چتور سیر میکارن خخخخخ یه پیرمرد بودسرخود گفت اینتوریه ماهم کاشتیم رفت صاحبش نبود اصلا
حالا معلوم نیست چند ماه دیگه چتور سیری دربیاد

http://bayanbox.ir/view/5303563938094813945/sir.jpg
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۷ ، ۱۷:۳۹
حسین مضعفری

خاطرگودال بزرگ

این عکس پایینی که میبینید جلوی درمونه اون علامته زرد ؟اونجا یه چاله بزرگ بود 1000*800طول عرض بود که پرش کردن تابستون

یادم میاد وقتی بارون میومد پر میشد ماهم یه وان بزرگ داشتیم که مینداختیم توش بجای قایق ازش استفاده میکردیم

زمستوناهم که برف میبارید میرفتیمو سورسوره سواری از لبه چاله بچهای روستا جم میشودنو سور میخوردن

وقتیم که عید میشود تو اون گودال آتیش روشن میکردیم شبای عید آتیش بازی


این عکس پایین رو ازآرشیوقدیمی پیدا کردم کیفیتش پایینه

هنوز پرش نکرده بودن .بارون باریده پراب شده


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۲۱:۳۰
حسین مضعفری

خاطرآشنای روستای باکامپیوتر

خیلی طولانیه ولی خلاصه میکنم

چیشودک من روستای با کامپیوتر اشنا شدم .یادم میاداز یکی طلب داشتم اونم نداشت که بد بهم پیشنهادکرد ک کامپیوترشوبهم بد

درقبال طلبم منم قبول کردم پسر دایم داشتو بلد بود یه شب نشستو 4ساعت باسم آموش داد استارت خوردم البته فقط کپی کردنشو یاد گرفتم خخخخخخ بعدها هروز ویندوز خراب میکردمو .روی متورسیکلت میکشیدمش به شهرستان تا درستش کنن خلاصه تا 2ماه کارم این بودتاراه بیفتم


بعدها متصل شدن به اینترنت رو یاد گرفتم ازطریق اینترنت کامپیوتر رو یاد گرفتم ویندوز نصب کردنو یادش بخیرسال1391بود

ویندوز xp ویندوز7.8.10

حالا  شدم توروستا مخ کامپیوتر تعریف از خود نباشه .هیچی نمیدونم درحدی ک مشکلات کامپیوتر خودمو حل کنم خخخخ


بیشتر انیمیشن سازی کوتاه میکنم

http://bayanbox.ir/view/7285405626751965382/kamputer.jpg


۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۲۲:۰۰
حسین مضعفری


خانواده وفامیل فکرد میکردن معتادشدم بخاطر بیماری که داشتم خخخخ خیلی وزنم کم شده بود

اینجا روستاست همه همدیگرو میشناسن همه مردم باهم رفتو امدمیکنن از حال هم تا حدودی خبر دارن

 با دزد بگردی دزد ختابت میکنن با معتاد بگردی معتاد ختاب میشی

 معتاد را چه به وبلگ نوشتن اخه

پشت کامپیوتر توی اینترنت بای یه صفحه کیبرد وقتی که تنها میشی مینویسی هرکی دوست داره یه نگاه میندازه به نوشتت


http://bayanbox.ir/view/8961561760997279202/14913493195410422021246230163375614510292.jpg

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۷ ، ۲۲:۰۱
حسین مضعفری